آخرین مطالب
امکانات وب
دورود بر شما
خوب من از وسط تابستان هیچی ننوشتم وخیلی عجیبه که فراموش کرده بود. تابستان هم تموم شد و ما خیلی نتونستیم اونطوری که باید سفر بریم و حیف. سال تحصیلی شروع شد با دود ودمش. خانم کریمی که سرویس بچه ها بود زنگ زد و گفت که امسال نمیتونه بچه ها رو ببره و بعد از حدود پنج سال که رهام مهد دو زبانه اوید میرفت زمان آشنایی با شروع شده بود دیگه نمیتونست به بچه ها باشه. خوب ما هم ناراحت که حالا چه کنیم. خلاصه مهر ماه اومد و بچه ها که ثبت نام شده بودند رفتند مدرسه. برا سرویس هم که رفتیم مدرسه به یه بنده خدایی آشنا شدیم به نام آقای ترابی که پسر یکی از کارمندان مدرسه بود و توافق کردیم که ایشان سرویس بچه ها بشن فقط برای برگردادندن. خودم میبرمیشون خوب هنوز.
تو این مدت یه سفر هم رفتیم به دامغان که خیلی خوش گذشت. هم بناهای مهم دامغان رو دیدیم که مسجد تاری خانه و زیر زمین مسجد جامع با اون قابلیت در گوشی صحبت کردنش که خیلی جذاب بود. سافاری رفتیم و دریاچه نمک. برای اطراق هم یه خانه بومگردی گرفتیم به نام ناصر لشگر که خیلی خوب و صمیمی بودند.
دو شب وسه روز موندیم برگشتیم و خیلی خوب بود. راستی یه چیزی یادم رفت. در یکی از سفرها به وطن فرهام پاش غلط خورد و خیلی گریه کرد. اومدیم تهران و دمتر رفتیم که منجر ه گچ گرفتن شد به مدت 20 روز چون صفحه رشد مچ پا آسیب دیده بود.
ما سفر را هم با پای گچ گرفته فرهام رفتیم که ماجرایی بود.
الان هم که نزدیکه یلدا هستیم که دیگه سرپایینی زمستان شروع بشه و از این دود و آنفلوآنزای شایع شده خلاص بشیم.
منم امتحان ب دو رو دادم که یه سوخت داشت و دارم مجدد می خونم برای امتحان. خانم هم که آ یک داره یکشنبه که مشغوله.
موفق باشید
تا نوشته بعدی
هوای الوده...برچسب : نویسنده : rohamfarham بازدید : 82