روز خوب

خوب یه روز هم داشتیم که دیروز یکشنبه چهاردهم آبان بود. فقط به روز معمولی بود. ما دیروزش بچه ها رو بردیم دکتر ارتوپدی اطفال آقای دکتر سعید توکلی. دکتر خیلی خوش اخلاق و حاضغ. خلاصه تو اون مطب اکثرا بچه هایی بودن که به نحوی مشکلات مادر زادی هم داشتند و ادم به جوری میشد میدیدشون. این روی روحیه من و خانمم خیلی تاثیر داشت و خوب باید شکر گذار خدا باشیم برا داشته هانوم و دعا کنیم همه بچه ها رو خدا شفا بده. خانمم هم حرفای متفاوتی بهم تو تلگرام زد که خوب با توجه به اینکه اخیرا با غم از دست دادن پدر مواجه شده بود و روحیه خوبی نداشت ، امیدوار کننده بود. حلاصه من دیگه باشگاه نرفتم و رفتم خونه کنار خانواده.

بیرون هم نرفتیمو من کمی با بچه ها بازی کردم و بعدش مشغول دوغاب دهی و شستشوی حمام شدم. قسمت اخر اوکیا هم که خیلی بد تموم شد و کمال توش کشته شد و نگاه کردیم و باز بعد از ام کمی با بچه ها بازی کردم.

امروز قراره بریم کمی خرید کنیم که شاید برادر و خواهر خانم بیان تهران و کنار هم باشیم.

تا نوشته بعدی

هوای الوده...